loading...
به وبلاگ خودتون خوش آمدید!
سعید نورین بازدید : 1504 پنجشنبه 04 شهریور 1389 نظرات (0)

 

 

 

 

مديريت كلاس و انضباط ، تفاوت انضباط و مديريت كلاس

 

 

 

گرچه اصطلاح انضباط را معلمان ، مدیران و دانش آموزان فراوان مورد استفاده قرار می دهند . همیشه آن را بهترین کلمه ممکن برای آن منظور خاص نمی دانند . در واقع سال ها  شده است که عبارت پسندیده تر مدیریت کلاس به دلیل محترمانه بودن ترجیح داده می شود . یکی از دلایل این ترجیح به حرکت های فلسفي اخیر در تعلیم و تربیت بر میگردد . که می توان گفت آسانگیر تر و انسانگرا تر و کودک محورتر از گذشته است . حال مناسب تر آن است که به جای این که بخواهیم معلمان در دانش آموزان انضباط ایجاد کنند آنها را تشویق کنیم به مدیریت کلاس بپردازند .

 

یکی از معانی رایج انضباط  تنبیه به معنای اعم کلمه است . کشف بسیار پذیرفته شده ثرندایک را به یادآوریم که تنبیه برای برآوردن هدف ها یش آن قدر موثر نیست که تقویت برای مقاصدی متضاد، در واقع تنبیه موجب خاموشی پاسخ نمی شود بلکه صرفا آن را به طور موقت متوقف می کند . پس تعجب آور نیست که آموزشگران تنبیه را به منزله فنی برای کنترل نمی پذیرند و نیز تعجب آور نیست  که اقدامات انضباطی نیز رواج خود را از دست داده است زیرا ارتباط نزدیکی با تنبیه دارد اما کنترل کلاس و مسائل انضباطی همچنان یکی از مشغولیات عمده بسیاری از معلمان است . مشکلات انضباطی یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت معلمان وفشار روانی بر آنها ست . ( بلیز و پیجک ، 1985) سهم این مسائل در عدم موفقیت دانش آموزان نیز اندک نبوده است . و از این روست  اهمیت آنها در برنامه های تربیت معلم .

 

گرچه دو اصطلاح ایجاد انضباط و مدیریت کلاس اغلب مترادف دانسته می شود میان آنها تفاوت مهمی است .  به بیان ساده ، مدیریت کلاس به تنظیم فعالیت های کلاس به منظور تسهیل تدریس و یادگیری اشاره می کند . ایجاد انضباط به آن اعمالی اشاره می کند که معلمان به دلیل رفتارهای مختل کننده (یا تهدید کننده به اختلال در) فعالیت های کلاس از جانب دانش آموزان انجام می دهند . بنابراین اقدامات مدیریتی و انضباطی ، بسته به ضرورت موقعیت ، ممکن است همزمان یا به  فاصله نزدیک صورت گیرد . بنابراین  مدیریت کلاس و انضباط به همراه هم مورد بحث قرار  می گیرند . در همه جا تاکید بر جنبه های علمی و اخلاقی و مسائل انضباطی و مدیریت خواهد بود نه بر تمایز میان این دو .

 

به گفته دویل ( 1986 ) بعضی آموزشگران مدیریت را پیش نیاز آموزش می دانند – نیازی که باید رفع شود تا تدریس امکان پذیر شود . دقیقا همین را می توان برای انضباط نیز گفت یعنی بعضی از آموزشگران انضیاط را چیزی می دانند که باید برای امکان پذیر شدن تدریس به آن رسیدگی کرد.

 

چنین نیست . نه مدیریت کلاس و نه انضباط چیزی است که به آن (رسیدگی کرد) و آنگاه کنار گذاشت تا آموزش و یادگیری امکان پذیر شود . بلکه هر دو جریان در تدریس دخیل هستند .

 

 

 

تعاریف انضباط

 

گفته های زیر بعضی از معانی گوناگون اصطلاح انضباط را برای ما روشن می کند :

 

یکی از دلایل موفقیت  وی در تدریس آن است که انضباط دانش آموزان را حفظ می کند . پس از این که پرنده ها را در کلاس رها می کنند معلم مجبور شد دوباره در کلاس انضباط برقرار کند .

 

برای مثال ، حالا جک جوانی با انضباطی شده است .

 

در کلاس خود از چه اقدامات انضباطی استفاده می کنید .

 

نگاهی به این گفته ها روشن می کند که انضباط  ممکن است به میزان کنترل یا نظم حاکم بر یگ گروه اشاره کند . از این رو وقتی دانش آموزان فرمانبردار و نیک رفتارند گفته می شود که معلمان انضباط را حفظ کرده اند . معنای دیگر به فنون مورد استفاده برای به وجود آوردن نظم و کنترل مربوط می شود . وقتی از معلمان خواسته می شود اقدامات انضباطی را که استفاده می کنند توصیف کنند ، در واقع از آنها خواسته می شود روش های ایجاد نظم خود را بر ملا کنند .

 

معنای سوم ، خویشتنداری و کنترل خود است . بنابراین ، وقتی فرد بسیار منضبط دانسته می شود که بر فعالیت های شخصی خود کنترل شدید داشته باشد .

 

آخرین و رایج ترین معنایی که از اصطلاح انضباط فهمیده می شود تنبیه است . برای مثال وقتی معلم با افتخار اعلام می کند که موفق به ایجاد انضباط شده است ، روشنترین نتیجه گیری که می توان کرد این است که دانش آموزان را تنبیه کرده و بدان وسیله به میزان بالاتری از نظم و کنترل دست یافته است .

 

در واقع ، همان طور که اصطلاح مدیریت کلاس گاهی به منزله حسن تعبیری برای ایجاد انضباط به کاررفته است ، اصطلاح ایجاد انضباط نیز اغلب به منزله حسن تعبیری برای تنبیه به کار می رود . در این مبحث کلمه تنبیه با تساهل بسیار مورد استفاده قرار می گیرد  .

 

در این جا می توانیم انضباط را اصطلاح جامعی بدانیم که به روش های گوناگون اشاره می کند که می توان برای فراهم کردن کلاسی رهبرنده به یادگیری و پرورش شخصیتی سالم در دانش آموزان به کار برد در این صورت این اصطلاح شامل راه کار های اجرایی ، راه کارهای تدریس ،  پاداش و تنبیه و همه وجوه دیگر کنش متقابل میان معلم و دانش آموز می شود .

 

 

 

 

 

 

 

راهبردهاي پيشگيرانه در كلاس

 

 

 

 

 

 بی تردید در کلاس نیز مانند طب باید به پیشگیری بیش از اصلاح اهمیت داد . و جای امیدواري است كه در حوزه پژوهش توجه فزاينده اي به روشهايي مي شود كه معلمان مي توانند با آنها از بروز مشكلات انظباطي پيشگيري كنند.شايد مهمترين يافته اين پژوهش ها - كه چندان هم شگفت آور نيست - آن است كه ميزان نظم كلاس خيلي بيشتر از آن كه به بسامد و پافشاري اعمال معلم براي حفظ يا بازگرداندن نظم بستگي داشته باشد به ماهيت جاري در كلاس بستگي دارد.  به زبان رایج کنونی در مورد مدیریت کلاس ، قوت بردار اصلی - جریان اصلی فعالیت ها - در برقراری و حفظ نظم بیشترین تاثیر را دارد .

 

دومین یافته مهم این پژوهشها به زمان مداخله معلم مربوط می شود . موفقترین مدیران کلاس معلمانی هستند که خیلی خوب هنگام احتمال بروز رفتارهای نادرست را پیش بینی می کنند زود برای پیشگیری ار آنها اقدام می کنند . به علاوه ، موفقترین اقدامات ظریف ، مختصر و اغلب کمابیش غیر علنی است و در نتیجه مزاحم جریان فعالیت هاي كلاسي نمي شود . اریکسون و موهات 1982 راهبردهای پیشگیرانه به مقدار زیاد به مدیریت کلاس بستگی دارد - یعنی به ترتیب دادن فعالیتهای کلاس برای تسهیل تدریس و یادگیری .يافتن توصيه هايي براي كمك به معلمان در مديريت كلاس به منظور جلوگيري از بروز مشكلات انضباطي مشكل نيست  . خیلی از این توصیه ها مبتنی است بر تجربه های جمع شده معلمان موفق و مشاهده منظم معلمان در کلاس . در این مبحث چکیده ای از توصیه های و رهنمود هایی که ممکن است برای شما سودمند باشد ارائه شده است . اما به یاد داشته باشید که شخصیت معلم احتمالامهمترین عامل در کلاس  است . دانش آموزان در مجموعه ویژگی های فرار و انتزاعی که شخصیت را تعریف می کند ، دلایلی برای دوست داشتن یا دوست نداشتن معلمان می یابند . بعضی صفات را می توان آموخت ولی ویژگی های شخصیتی مطلوب را نمی توان و از این رو در اینجا بحث بیشتری درباره آنها نشده است .لازم نیست همه معلم شوند  اگر واقعا کودکان را دوست ندارید و اگرانها نيز خیلی شما را دوست ندارند ، پس ...

 

علاقه و توجه به کودکان

 

یک روش کلاسی ساده ولی بسیار سودمند ، حفظ کردن اسامی دانش آموزان در نخستین فرصت است . مارلند 1975 . شاید مهمتر از این دانستن هر چه بیشتر در مورد تک تک دانش آموزان است . اطلاعات مفید را می توان از طریق صحبت با معلمان  دیگر ( البته مواظب پیش داوری ها آنها و انتظاراتی که ممکن است در نتیجه آن در شما به وجود آید باشید ) ، پرونده های دانش  آموزان شرکت در فعالیت های فوق برنامه و والدین و افراد آگاه دیگر کسب کرد . کودکانی که تعلیم می دهید باید بیش از چند نام و چهره برای شما باشند . میزان اهمیتی که آنها برای شما دارند در اطلاع و درکی که از هر یک دارید منعکس است و شواهد نشان میدهد که هر چه اهمیت دادن شما به آنها عمیق تر و جدیتر باشد میزان اهمیت دادن آنها به شما و همدیگر بیشتر است

 

برقراری مقررات و قواعد

 

در صورتی که فهرستی از قواعد و مقررات ساده و روشن که برهمه دانش آموزان کلاس ساری و قابل اطلاق است در اختیار معلمان گذاریم - به انضمام تنبیه های تجویز شده برای تخطی از آن مقررات – کار مدیریت کلاس و ایجاد انضباط بسیار ساده تر می شود . ولی به این سادگی نیست. قواعد رفتار دانش آموزان ثابت و مطلق نیست ونباید باشد بلکه باید نسبی بوده بستگی به معلم ، موقعیت ودانش آموزان  داشته باشد . به دلیل خلق  و خو و سبک متفاوت معلمان ، رفتارهایی که از دانش آموزان انتظار دارند و تایید می کنند متفاوت است . همچنین معلمان از دانش آموزان سنین مختلف و تجربه های بسیار متفاوت انتظار پیروی از قواعد یکسان را ندارند . و قواعد رفتاری کلاس تربیت بدنی با قواعد هنگام از برخواندن درس یا امتحان پایان سال کاملا متتفاوت است .

 

با وجود نسبی قواعد ، پژوهشهای انجام شده یافته هایی را به دست می دهد که اعتبار عمومی دارد . شاید مهمترین یافته آن است که مدیریت موثر کلاس تا حد زیادی به برقراری موفقیت آميز قواعد و رویه ها در آغاز سال تحصیلی دارد دویل 1986 اما چون قواعد در موقعیت های مختلف متفاوت است ، معمولا به طور رسمی وضع نمی شود؛ یعنی معلمان به ندرت قواعد و مقررات را یکی یکی به دانش آموزان گوشزد می کنند . بلکه چنان که  هارگریو ، هستر و ملر 1975 می گویند گرایش دانش آموزان آن است که بیشتر قواعد را به طور غیر مستقیم و اغلب در هنگام تخطی از آنها یاد گیرند .  بسیاری از قواعد هرگز با صراحت بیان نمی شود بلکه به طور ضمنی از طریق اقدام معلم فهمانده می شود .

 

در مقابل ، در بسیاری از روالها با صراحت و به طور مستقیم آموزش داده می شود . مخصوصا در کلاس های ابتدایی ، بدون وجود این روالها ،  ادامه روان عملیات کلاس غیر ممکن است و فعالیت های معلم و دانش آموز در کنترل آنهاست . این روالها مشخص می کنند که کتابها و وسایل کلاس کجا نگه داری شوند ،  سوال چگونه پرسیده شود ، بازیها چگونه انجام شود ، میزهای مطالعه عمومی کجا گذاشته شود و دهها مورد جزئی دیگر از فعالیت های کلاسی . برقراری چنین روالهایی ، بخش مهمی از مدیریت کلاس است و بستری را برای تسهیل بسیار زیاد یادگیری فراهم می کند .روال ها باید در آغا سال برقر ار شود . به گفته دویل 1986 موفقترین مدیران کلاس آنهایی اند که در آغاز سال بر فعالیت ها ی دانش آموزان نظارت مستقیم دارند و آنها را هدایت و راهنمایی می کنند تا ین که همه کارها و فعالیت ها به صورت روالی در می آید و همه دانش آموزان روالها را یاد می گیرد و می پذیرند . گرچه قواعد و روال ها باید قابل پیش بینی و پابرجا باشد ، این به آن معنا نیست که باید همیشه بدون انعطاف اجرا شود . حتی در مدرسه روستایی یک کلاسه بسیار کنترل شده ای که من درس می خواندم مواردی پیش می آمد که قواعد ( سکوت ) و (ممنوعیت بلند شدن از جا بدون اجازه) با انعطاف می شد و گاهی شکسته می شد .

 

به یاد می آورم که یک روز چنین شد . بیدستری خود را به داخل حیاط مدرسه کشانده بود و معلم ( پدرم ) به همه بچه های کلاس اجازه داد پشت پنجره جمع شوند و حیوان را تماشا کنند . بعدا در همان روز درس جالبی درباره نحوه رانده شدن بیدسترها از زیستگاههای شلوغ و وادار شدن به عبور از رودخانه یا دریاچه یا حرکت در خشکی برای یافتن محلی برای زندگی و تولید مثل به ما داد.

 

برای مدتها ، هر روز از پنجره به بیرون نگاه می کردم و امید دیدن بیدستر را داشتم حتی حالا که سالها گذشته وقتی خسته ام یا حوصله ندارم گاهی بی اختیار برای دیدن بیدستر ازپنجره کلاس به بیرون نگاه می کنم . اما در اینجا جایی برای بیدستر نیست . اینجا فقط بتون و نرده دیده می شود .

 

تحسین سزاوار دانش آموز

 

مارلند 1975 توصیه می کند که معلمان موقعیت هایی ترتیب دهند که بتوانند مکررا اما به جا از تحسین استفاده کنند و در رابطه با استفاده از تحسین و انتقاد از رهنمود های ساده ای پیروی کنند . تحسین با توجه به تاثیر آن بر عزت نفس و خود انگاره باید علنی باشد . گاهی باید والدین و بزرگسالان علاقمند دیگر نیز از آن باخبر شوند . در مقابل ، انتقاد ، بازهم به دلیل تاثیر آن بر عزت نفس و خود انگاره ، باید غیر علنی باشد .

 

به علاوه ، هم تحسین و هم انتقاد باید مشخص باشد نه کلی . پژوهش ها نشان می دهد که تحسین و تنبیهی که مشروط به رفتار نباشد یا رابطه روشنی با رفتاری خاص نداشته باشد خیلی کمتر موثر است . از این رو ، مارلند توصیه می کند که دانش آموز با عباراتی کلی مثل (مواظب رفتارت باش) یا (پسر خوبی باش) توبیخ نشوند. بلکه باید دانش آموزان را هدایت به انجام رفتاری مشخص كرد و  دلیل خوب بودن آن رفتار را گفت .  برای مثال ، معلم می تواند بگوید : لطفا تفنگ آبفشانت را بگذار توی میز چون نظم کلاس به هم می خورد . به احتمال قوی ، قاعده نادرست بودن به هم زدن نظم کلاس قبلا توضیح داده شده است و همه آن را پذیرفته اند و به آنها گفته شده است که نقض مکرر این قاعده چه مجازاتهایی به دنبال دارد .

 

استفاده از شوخی و خوش طبعی

 

اغلب معلمانی که خود را شوخ طبع نمی دانند سودمندی شوخی را ندیده می گیرند . و دانشکده های علوم تربیتی از جاده مستقیم خود خیلی منحرف نمی شوند تا معلمان آینده را تشویق به یادگیری خنداندن دیگران یا ، شاید مهمتر از آن،  خندیدن به خود کنند .

 

اغلب می توان با رد شدن از رفتار چالش آمیز دانش آموز با خوش طبعی ماهرانه ، از برخورد های بالقوه انفجارآمیز  پیشگیری کرد .

 

برای مثال ، خانم هوارد را در نظر بگیرید که به دلیل مهارتش در حفظ نظم کلاس ، یکی از کلاس های نهم به او داده شده است که دانش آموزان آن را میتوان محترمانه « نیمه بزه کار » توصیف کرد . ( توصیفات کمتر محترمانه ، شایسته محبث مودبی مانند این نیست .)

 

همان روز اول با چالش مواجه می شود . (راد) نامی که خو را درست به شکل یکی از هنرمندان تلوزیون ، که او نیز از نمونه بارز تیپ هیپی دهه 60 تقلید می کند ، در آورده است ، در محاسبات ریاضی خانم هوارد روی تخته اشتباه فاحشی می بینید و برای استفاده حضار در کلاس می گوید : حتی جمع  و تفریق هم بلد نیست و خود را معلم می خواند . با شندیدن این، خانم هوارد فورا زانو می زند و با تقلید خنده دار از ستاره تلوزیونی با صدای بلند با مخاطب نامعلومی ملتمسانه سخن می گوید : مرا بار دیگر چنانکه بودم  استاد کن . دانش آموزان که در غیر این صورت به او می خندیدند ، اکنون با او می خندند . خانم هوارد این مهارت را دارد که خیلی خود را جدی نگیرد .

 

حضور و همراهی

 

کونین 1970 در تلاش برای شناسایی ویژگی های رفتار هايی در معلمان که ارتباط بسیار نزدیکی  با مدیریت موفق کلاس دارد به مشاهده صدها فیلم از کلاس های درس پرداخت . یک عامل مشترک در همه معلمان موفق آن بود که به نظر می رسید در مقایسه با معلمان کمتر موفق از آنچه در کلاسشان می گذرد ، از این که چه کسی مسئول نقض مقررات است و از این که چه وقت اقدام لازم است ، آگاه ترند . او این ویژگی معلمان را (حضور وهمراهی) می نامد و معتقد است که برای حفظ نظم در کلاس اهمیت زیادی دارد . معلمی که با (حضور وهمراه) است می داند  دانش آموزان به چه چیز بیشتر احترام می گذارند . همچنین کونین مشاهده  کرد که موفق ترین معلمان می توانند در یک زمان به بیش از یک رفتار مشکل ساز رسیدگی می کنند و در عین حال جهت و آهنگ فعالیت های جاری کلاس را حفظ کنند .

 

این که (حضور و همراهی) چیست و چگونه می توان آن را پرورش داد موضوع های مهمی برای معلمان است متاسفانه درباره نحوه پرورش آن چیز زیادی نمی دانیم ولی می توانیم آن را بهتر بشناسیم . کونین 1970 با مشاهده تعداد دفعاتی که معلم با موفقیت دانش آموزی را به جریان درس باز می آورد – یعنی باعث می شود رفتار (خارج از موضوع) را رها کند – توانست به حضور و همراهی معلمان نمره دهد . معلمانی بالاترین  نمره را می گرفتند که( بازآوری)آنها به هدف و به موقع ( نه خیلی زود نه خیلی دیر ) بود . معلمانی که حضور و همراهی آنها کمتر بود معمولا دانش آموزی را که باید باز آورند درست شناسایی نمی کردند یا تقاضای توقف خود را مدتی پس از آغاز رفتار خارج از درس یا خیلی پیش از بروز آن مطرح می کردند .

 

بورگ 1973 به منظور تعریف حضور و همراهی به صورت ملموس چند تا از مولفه های (رفتار های متوقف سازی معلمان حاضر و همراه) را مشخص می کند . به نظر بورگ ، معلمان دارای بیشترین حضور و همراهی ، صرفا از دانش آموزان تقاضای توقف رفتار خارج از درس را نمی کنند ، بلکه رفتارمرتبط به درسی به جای آن پیشنهاد می کنند ، همچنین رفتار مرتبط با درس را تحسین می کنند  و فعالیت های خارج از درس همراه با آن را نادیده می گیرند و توصیفی از رفتار های مطلوب یا قواعد کلاسی مرتبط با موقعیت ارائه میدهند . به علاوه موثر ترین بازآوری ها آنهایی اند که به موقع باشند ( پیش از گسترش و (یا) تشدید بی انضباطی صورت گیرد ) و به هدف (متوجه خاطی اصلی می باشد) .

 

پژوهش کونین 1970 در مورد حضور و همراهی معلمان منتهی به این نتیجه گیری شد که حاصل بازآوریهای به موقع و به هدف ، رفتار کمتر نابهنجار در کلاس و شرکت بیشتر در فعالیت های کلاس است . این نتیجه گیری را بعدا مطالعه برافی و اورتسون 1976 و مجددا پژوهش انجام شده توسط کوپلند 1987 مورد تایید قرار داد . در مطالعه کوپلند معلمان با شبیه سازی کامپیوتری از کلاس درس ، کنش متقابل داشتند . شبیه سازی به محقق این امکان را داد که مهارت های توجه چند گانه و ترصد معلمان را - که کمابیش شبیه حضور و همراهی کونین بود - ارزیابی کند . آن گاه معلمان در کلاسهایشان مورد مشاهده قرار گرفتند و میزان باقی ماندن دانش آموزانشان در حال انجام تکلیف و بی انضباطی آنها سنجیده شد . کوپلند گزارش می کند که بالاترین نمره های مربوط به فعالیت های مرتبط به درس از آن دانش آموزانی است که توجه و ترصد معلمان آنها در سطح بالاست .

 

شکل دادن به محیط  یادگیری

 

همه چیز های دخیل در کنش های متقابل معلم – دانش آموز و در محیط تدریس و یادگیری می تواند به انضباط در کلاس کمک کند یا مانع آن شود. مارلند 1975 شیو های گوناگونی برای خودمانی کردن محیط یادگیری پیشنهاد می کند . به طورمثال ، گذاشتن میز معلم به طور سنتی در جلو و وسط کلاس حالتی سلطه جویانه ، غیر خودمانی و خشک دارد .

 

همچنین ، میز های دانش آموزان در ردیف های راست و مساوی با فواصل مساوی از همدیگر در هر طرف چیده می شود . چشمها روبه جلو !

 

البته این طرز چیدن سنتی مزایایی دارد که یکی از مهمترین مزایای آنها اين است که نقطه ای کانونی برای توجه دانش آموزان فراهم می شود و برای دانش آموزان آسان تر است که برای دیدن معلم به جلو نگاه کنند تا اینکه سرشان را برگردانند . معلم کلاس یازده من میزش را به ته کلاس منتقل کرد - نه به دلیل اینکه می خواست راهی برای فراهم کردن محیطی خودمانی تر پیدا کند ، بلکه به این دلیل که از آنجا بهتر می توانست آنهایی را که اهل شیطنت و بازیگوشی بودند ببیند . همچنین به این دلیل که از ماش پرانیها و گلوله های کاغذ ما به وسیله لوله خودکار خسته شده بود .

 

توصیه های مارلند برای خودمانی کردن محیط یادگیری از چیدن (خودمانی) تر میز ها فراتر می رود و شامل تزئینات جزئی که اغلب در کلاس های پایین تر به چشم می خورد نیز می شود . پوستر ها ، لوحه ها ، دیوار های آویز و دیگر اشیاء آموزشی و (یا) تزئینی را حتما نباید مدرسه و معلمان تهیه کنند ، بلکه دانش آموزان نیز می توانند در این کار شرکت نمایند .

 

فضای كلاس بیشتر از محیط فیزیکی است . بعضی فضا ها به پرورش خلاقیت کمک می کنند ( محیط های صمیمی ، دوستانه و... ) و بعضی مانع پرورش آنها می شود ( محیط های خشک ، خود کامه ) .

 

همچنین ، بعضی فضاهای کلاسی بیشتر شرایط انضباطی پیشگیرانه را فراهم میکنند . برای مثال گلاسر 1969 می گوید که در محیط های صمیمی و خود مانی که همه دانش آموزان در آن دارای توانایی دانسته می شوند مشکلات انضباطی به حداقل می رسد .

 

حفظ فعالیت کلاس

 

همان طور که پیشتر دیدیم ، در برقراری نظم کلاس بسامد یا قدرت اقدامات و مداخلات معلم به اندازه ماهیت فعالیت جاری کلاس اهمیت ندارد ؛ این موضوع بی تردید یک یا دو تلویح برای معلم در بردارد .

 

پژوهشگران خبرمان می دهند که شاید یازده ( برلینر 1983 ) شاید هفده ( استود و لکسی 1984 ) یا شاید تعداد کمتر مشخصی از فعالیت های کلاسی مختلف هست . این فعالیت ها شامل چیز های مانند اینهاست : کار پشت میز کلاس ، ارائه دادن درس ، فعالیت در گروه های کوچک ، مباحثه ، از برخوانی ، نمایش موضوع درسی ، سخنرانی درسی ، دادن دستور العمل ، آموزش تک شاگردی و... در مدارس ابتدایی هر فعالیت معمولا بین ده تا بیست دقیقه طول می کشد ؛ در کلاسهای بالاتر ، هر فعالیت کمی بیشتر طول می کشد .  در بین فعالیت ها فواصل انتقالی است که گاهی خود نوعی فعالیت محسوب می شود .

 

در مطالعه گسترده ای درباره مشارکت فعال دانش آموزان ( که گاهی رفتار مرتبط با تکلیف نامیده می شود ) و فعالیت کلاسی ، گامپ 1969 دریافت فعالیت درسی در گروه های کوچک تحت هدایت معلم بیشترین مشارکت فعال را سبب می شود . در مقابل ، ارائه درس توسط دانش آموز کمترین مشارکت فعال را سبب می شود - لااقل از جانب ارائه دهندگان . پس از آن ، پژوهشگران دیگر گزارش کرده اند که وقتی دانش آموزان مشغول انجام کار پشت میزی هستند، مشارکت فعال کمتر ، و وقتی معلمان فعالانه کلاس را هدایت میکنند بیشتر است ( برای مثال ، نک راس 1984 برنز، 1984 ) از این رو  احتمال رخ دادن بی انضباطی و شلوغی در هنگام کار پشت میزی ، ارائه درس توسط دانش آموز و در فواصل انتقالی بیشتر است .

 

حفظ رویه های دموکراتیک

 

وبستر 1968 اصولی چند را برای هدایت معلمان در تلاششان برای حفظ نظم غیر خودکامانه در کلاس پیشنهاد  می کند . یکی از هدف های عمده این اصول ، پرورش انضباط فردی در دانش آموزان است . این اصول خود مبتنی بر سه اصل کلی تر است : منطق ، احترام و ارتباط . اقدامات انضباطی باید معقول باشد ودانش آموزان آن را منطقی بدانند ؛باید یکی از مهمترین ارزشهای جامعه ، یعنی احترام به افراد را منعکس کند ؛ وباید به رفتارهایی که باعث اقدام انضباطی می شود مرتبط باشد .

 

هر چند توصیه های وبستر بدیهی ، روشن و ساده اند ، با وجود این بسیار شایسته توجهند . معلم در صورت رویارو شدن با مشکل انضباطی ممکن است (غریزه ای) عمل کند . و گرچه غریزه های معلمان کاملا مناسب است ، شاید در بعضی از موقعیت ها ، رفتارهایی دیگر بسیار مناسبتر باشد. شاید دانستن این اصول موارد اقدام مناسب را افزایش دهد .

 

ایجاد بستر مناسب برای مدیریت پیشگیرانه در کلاس

 

بخش های پیش ممکن است مانند فهرستی به نظر آید که معلم زیرک میتواند تدبیرها و ترفندهای مختلفی را برای اداره کلاس ها از آن انتخاب کند و در عین حال دانش آموزان را فعال و شادان در حال انجام تکلیف نگه دارد . اما تدریس خوب به این سادگی نیست ؛ در تدریس ، نسخه و دستور العملی وجود ندارد که موبه مو اجرا شود و همیشه مقصود مورد نظر حاصل آید .

 

تدریس خوب - که به معنای مدیریت موثر در کلاس و انضباط نیز هست- خیلی بیشتر از کاربرد حساب شده و خردمندانه اصول و ترفند هایی در موقعیت های مشخص کلاسی می طلبد . همان طور که در ابتدای این مبحث دیدیم ، مشخصه کلاس درس وجود رویدادهای متعدد واغلب غیر قابل پیش بینی است که همزمان رخ می دهد ، کلاس درس از معلم سطح فوق العاده بالایی از توجه وترصد (حضور و همراهی )را می خواهد . ونیز مستلزم زنجیره پویایی از تصمیمات لحظه ای واجرای فوری آنها می باشد . در تدریس خوب علاوه بر تصمیم گیری وحل مساله لحظه ای و مستمر به تعداد زیادی از تصمیمات از پیش گرفته شده نیاز است .

 

این تصمیمات ممکن است در پاسخ به سوالات عاجلی مانند اینها گرفته شود : بعد از این چه درس بدهم ؟ برای این درس چه تکلیف هایی مناسب است . میز و صندلی های کلاس را چگونه ترتیب دهم ؟ یا ممکن است در پاسخ به سوالات کلی تر مانند اینها گرفته شود : آیا باید در کلاسم از فعالیت های یادگیری مشارکتی استفاده کنم ؟  آیا باید دانش آموزان را در تصمیم گیری درباره  قوانین و مقررات شرکت دهم ؟ آیا برنامه هایی برای ترویج رفتار های درست اجتماعی لازم است ؟ آیا باید بر سبک تدریس معلم گردان و خطاب به کل کلاس تاکید کنم ؟ آیا باید از روش  فعالیت های گروهی در قالب گروه های کوچک بیشتر استفاده کنم ؟ آیا باید ...

 

نکته مهم آن است که بر متن کلاسی که یادگیری ، مدیریت و برقراری انضباط  در آن روی می دهد لااقل چهار عامل تاثیر می گذارد : ترکیب دانش آموزانی که کلاس را تشکیل می دهند ، باورها و شخصیت معلم ، استفاده معلم از روش های علمی که کتابهایی مثل این در اختیارمی گذارد ومقداری هنر. 

 

ممکن است عامل سوم و چهارم را تا حدی در اختیار خود داشته باشید ولی دو تای نخست را نه . به آسانی نمی توانید باورها و شخصیت خود را تغییر دهید و بعید است اجازه یابید دانش آموزان کلاس خود را انتخاب کنید . اما آنچه در اختیار دارید ، آن قدر هست که تلاش برای بهترین معلم شدن ، تلاشی بیهوده نباشد . هر آنچه به تدریس خوب و موفق ارتباط دارد ، دررابطه با حفظ نظم کلاس نیز اهمیت دارد .

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
مدیر وبلاگ : SAEED NOORY سلام . به وبلاگ خودتان خوش آمدید، ((((دوست عزیز با عضویت در این وبلاگ میتوانید مطلب دلخواهتان را بنویسید )))) *** اعضای محترم وبلاگ میتوانند با ورود به انجمن ، گفتگوی آنلاین داشته باشند ***
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا مطلب مورد نظرتان را یافتید؟
    اگر بخواهید کامپیوتر داشته باشید،کدام را تهیه می کنید؟
    اگر بخواهید بازی کنید ، کدام دستگاه را تهیه خواهید کرد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 392
  • کل نظرات : 83
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 57
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 104
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 317
  • بازدید ماه : 317
  • بازدید سال : 29,776
  • بازدید کلی : 357,724
  • کدهای اختصاصی

    فال عشق

    تور
    تبادل لینک هوشمند : برای تبادل لینک ابتدا مارا با عنوان به وبلاگ خودتون خوش آمدید! وآدرس http://shn.rozblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

    ارسال لینک

    مترجم سایت

    مترجم سایت

    Seo Monitor

    widgets